جامانده

نویسنده در این سطور مجالی پیدا کرده تا کمی با خودش خلوت کند
فقط آنکه چرا خلوتش را در این وبگاه آشکار ساخته
شاید آن باشد که:
تو بگویی گیرش کجاست و از چه جامانده؟

طبقه بندی موضوعی

جامانده

بازهم جاماندم و این قافله ازما گذشت ... مانده خواری در کف پا و گرفتارم هنوز

هوالباقی

انسان کاملی که اسلام عزیز تسلیمش کرده تا آدمی به چشم خود نبیند شاید خیلی آرمانی فرضش کند.

ما که در زمان ائمه معصومین نبودیم و یا لیتنا کنا معکم تا بودیم و لذت می بردیم و آرامش می گرفتیم از وجود یک انسان الهی.

حضرت روح الله که شمه ای از معرفت و ایمان اهل بیت به او هدیه شده وقتی می بینمش و می شنوم صحبتش و می خوانم کتابش را  آرامش و معنای توکل وجودم را فرا می گیرد.

آن گاه که با آرامش تمام، مستکبران عالم را به سخره می گیرد. آن گاه که فرمان شکستن حکومت نظامی را می دهد و ذره ای در صداقت خون هایی که خواهد ریخت تردید نمی کند. آن گاه که هواپیمای حامل وی از پاریس به تهران در حرکت است و در باور همراهانش نمی گنجد که جنود شیطان اجازه دهند این پرنده الهی به سلامت بر زمین نشیند اما روح الله مشغول نافله شب است.

این توکل چه می کند با انسان و چه متوکلی است این مرد بزرگ...

چه آرامشی را به انسان منتقل می کند با خواندن چهل حدیثش.

چه مردهایی ساخته است با جنود عقل و جهلش.

و چه صلاة ی داری بعد از تورق آداب الصلاة ش...

خدایا شکرت می کنم که چنین نمونه هایی را برایم می فرستی تا الگو بگیرم.

و چه لذتی می برم از انتظار آمدن مردی که هر وقت می خواهم یادش کنم می نگرم به نائبش که گردی از معارف و حقایق او بر وی نشسته.

و چه زیبا آمده است در پایان ارمیا:

وقتی آب نیست، ماهی حتا اگر روی خاک های جنوب هم باشد، می میرد. بعضی ماهی گیرها روی بدن ماهی سنگ می گذارند. ماهی زیر سنگ کمتر تکان می خورد. در جمعیت بودند آدم هایی که احساس می کردند زمین نرم زیر پایشان، آرام شده است. هلی کوپتر حامل جنازه امام به زمین نشست.

-اشهد أن لا اله الا انت.

جامانده
۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


مدیریت خادمان شهدا در یادمان هویزه به دلیل حضور شهید دانشجو حسین علم الهدی به دست سازمان بسیج دانشجویی است و چندین سال متمادی است که به بچه های بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) سپرده شده است. زندگی خادمین در این یادمان حال و هوای خاصی دارد که مرور آن خالی از لطف نیست.

دانشجویانی از سراسر کشور از چندین ماه قبل به صورت اینترنتی ثبت نام می کنند و از طریق قرعه کشی در یکی از چندین بازه زمانی تعریف شده انتخاب می شوند و به مدت 10 روز در یادمان حضور پیدا می کنند.

خادمان هویزه خدمت روزانه خود را با ورزش صبحگاهی همراه با نوای "ای لشگر صاحب زمان..." صادق آهنگران و طنین فریاد "حیدرحیدر" شروع می کنند که اگر اهالی جبهه و جنگ نظاره گر این شور و شعف خادمان و شنیدن این نواهای خاطره انگیز باشند حتما خاطرات صبحگاه های دفاع مقدس در ذهنشان تداعی می شود.

خادمان هر روز بعد از ورزش صبحگاهی یکی از دوستان خود را بر بالای دست می گیرند و او را به سطل های بزرگ زباله می اندازند تا مدل جدیدی از جشن پتو را اجرا کنند، رسمی که در زمان جنگ تحمیلی نیز در بین رزمندگان رایج بود و با اندکی پیشرفت از پتو به سطل های مکانیزه زباله شهری تبدیل شده است.

مراسم صبحگاهی نیز به رسم همیشگی برگزار می شود و در انتها با شابزی پایان می یابد. شابز اصطلاحی است که به صورت مخفف به "شبکه انهدام بنیادین زباله" اطلاق می شود و چندین سال است که در بین خادمان هویزه مصطلح است.

شابزی به عملیات نظافت و جمع آوری زباله اطلاق می شود و به افراد عضو در این گروه شابز و به رئیس گروه شابز اعظم نیز می گویند.

اساسنامه شابزی دارای 12بند است که طبق این اساسنامه استحمام و شستشوی البسه شابزان به صورت روزانه واجب و استعمال عطر مستحب است.

دریکی از بندهای این اساسنامه آمده است: شابز اساسا عنصری است برای دیده نشدن، رفت و آمد شابزان در محوطه مزار و اماکن عمومی به قدر ضرورت و ذیل نیاز مسئولین اتفاق بیفتد.

خادمان هویزه همه روزه در گروه های مختلف فرهنگی، روایتگری، کفشداری، فضاسازی، مزار، پارکینگ، انتظامات، شهرداری، شابزی، سوله و غرفه حضور می یابند.

البته خادمان اصطلاحا گروه فضاسازی را فضای سبز و شهردار را مامان می نامند و اگر خادمی بر سر پست کاری خود بیکار باشد به این عمل او "دورخالی" و اگر پست خود را ترک کند به این عمل ناپسند او اصطلاحا "تک چرخ" می گویند.

طرح مسائل سیاسی و اجتماعی روز جامعه، وجه تمایز هویزه از دیگر یادمان های راهیان نور است. طرح مباحثی مانند اقتصاد مقامتی، روش تحلیل سیاسی و بررسی توافقنامه ژنو در غالب غرفه هایی در کنار مزار شهدای هویزه از این دست مباحث است. ناگفته هایی از توافقنامه ژنو بحث برانگیزترین بخش یادمان است که همواره زائران زیادی را جذب نموده و مطالب جدید و متفاوتی را در اختیار زوار قرار می دهد.

بخش کفشداری از بخش های مهم برای مسئولین یادمان و جالب برای زائران است. خوش آمدگویی گرم و صمیمی به زائران، دریافت کفش های زائران و تحویل آن به صورت تمیز و واکس خورده، دریافت عیدی از زائران در قبال 5صلوات و درج نظرات و دست نوشته های زائران از عوامل اهمیت این بخش از یادمان است.

خادمی شهدا عملی والاست که در مقام خدمت به رسول الله است. شاید ظاهر و تفکر خادمان متفاوت باشد اما همه آنها با نیتهایی والا در این مکان مقدس حضور یافته اند و توانایی جسمی خادمان با حداکثر 4یا5 ساعت خواب در شبانه روز و کار نسبتا طاقت فرسا در طول روز کمی عجیب است و به جز عنایت شهدا به خادمان نام دیگری بر آن نمی توان گذاشت.

خادمی را دیدم که ظاهر متدینی نداشت و رفتار و گفتارش گاه خاطر مسئولین و دیگر خادمان را می آزرد اما روزی در پارکینگ یادمان که آن را سخت ترین قسمت خادمی می دانند به علت سختی کار و گرما به درمانگاه منتقل شد اما پس از مداوا و بازگشت به اسکان خادمین حاضر به استراحت نمی شد و اصرار بر حضور در پست خود و خدمت به زائران را داشت.

نسال الله منازل الشهدا

جامانده
۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

هوالحاسب

پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد تحریم های غربی دو بهانه ای بود برای شرکت های خارجی تا تاسیسات نفتی کشورمان را رها کنند و تعطیلی بخش هایی از صنعت نفت مان را به ارمغان بگذارند اما با بازگشت دوباره آنها به ایران آیا تضمینی برای رها نکردن سه باره تاسیسات نفتی وجود دارد؟ و تا چه زمانی افسار نفتی ما به دست شرکتهایی است که خود آنها افسارشان در دست آمریکا است؟

تعارض سیاستهای انقلاب اسلامی با هژمون ابرقدرتهای دنیا منجر به تحمیل تحریم های بین المللی علیه ایران شد تا در نتیجه همزمان با تصویب قطعنامه های ضدایرانی در شورای امنیت و با تلاش آمریکا روند خروج شرکت های نفتی خارجی از ایران به سرعت شکل گرفت و باعث فلج شدن بخش های مختلفی از صنعت نفت کشورمان شدند.

روند خروج شرکتهای نفتی خارجی از ایران و جایگزینی شرکت ها و متخصصان ایرانی ادامه یافت تا در نهایت صنعت نفت به سمت بومی شدن و خودکفایی پیش رفت به طوری که احمدی نژاد در اواخر ریاست جمهوری خود در سخنانی گفت: ایران به دنبال طراحی و راه‌اندازی پروژه‌های صنعت نفت از صفر تا 100 است و به فضل خدا در این مسیر به توفیق لازم می‌رسیم. 

وی اضافه کرد: بدون تردید مهم‌تر از ساخت و بهره‌برداری از پالایشگاه و فازهای پارس جنوبی، شکست انحصار شرکت‌های بزرگ خارجی در صنعت نفت است. 
این موفقیت ها تا جایی پیش رفت که وزیر نفت با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری بر خودکفایی کشور، از تشکیل سازمان جهاد خوداتکایی در صنعت نفت خبر داد.

رستم قاسمی در مراسم افتتاحیه هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی گفت: اگرچه در سال‌های اخیر صنعت نفت کشور وابستگی‌های زیادی به شرکت‌های خارجی داشت، اما در سال‌های اخیر به لطف تحریم‌ها جشن عدم وابستگی صنعت نفت را برگزار خواهیم کرد که زمان برگزاری این جشن دور نخواهد بود.

وی با اشاره به این‌که در گذشته برای توسعه‌ی فاز‌های میدان گازی پارس جنوبی 90 درصد وابستگی به خارج از کشور داشتیم، اظهار کرد: امروز این رقم به کمتر از 50 درصد رسیده و امیدواریم که در سال‌های آینده طی یک حرکت انقلابی این رقم باز هم کاهش یابد.

متاسفانه روند پرشتاب خودکفایی که مقام معظم رهبری از آن به نعمت تحریم ها یاد میکنند با ورود شرکت های خارجی به سمت توقف پیش می رود و دستاورهای بدست آمده را به نابودی می کشاند.

شرکت های خارجی مانع پیشرفت شرکتهای نفتی ایرانی

ورود شرکت های خارجی ظاهرا باید باعث پیشرفت فناوری و انتقال تجربیات به شرکت های داخلی شود ولی شرایط عدم وجود رقابت بین شرکتهای ایرانی و خارجی و همچنین سیستم نامناسب سرکردگی شرکتهای خارجی بر صنعت ما و زیردستی نیروهای داخلی این امر را تا به حال با کندی پیش برده است.

البته زنگنه وزیر نفت دولت یازدهم از رویکرد برد ــ برد در قراردادهای جدید نفتی ایران خبر می دهد و می گوید: قراردادهای جدید نفتی به‌معنای حذف شرکت‌های داخلی نیست بلکه همان‌طور که پیش از این تأکید شد به حضور شرکت‌های داخلی کنار شرکت‌های بین المللی توجه شده است.

 اما مهندس انصاری کارشناس حوزه نفت و گاز می گوید: ما در ایران شرکت های خارجی را به عنوان رهبر گروه قرار می دهیم و شرکت های ایرانی باید تحت مدیریت آن ها فعالیت کنند. این در حالی است که در کشوری مانند عمان تأکید می شود که رهبری کنسرسیوم ها با شرکت های عمانی باشد و شرکت های خارجی در کنار آن ها کار کنند تا انتقال دانش صورت گیرد.

وی ادامه داد: متأسفانه با وجود بیش از صد سال سابقه در صنعت نفت، هنوز برای انجام برخی پروژه ها به دنبال شرکت های خارجی هستیم که برخی از آنها، در کشور خودشان حتی یک قطره نفت هم ندارند.

پس درنتیجه حضور شرکتهای خارجی با سازوکار غلطی که وجود دارد نتیجه مثبتی را برای ما حاصل نمی کند و کمکی به پیشرفت شرکت های ایرانی نمی کند.

چینی ها و روسها بهتر از غربی ها

اگر هم قرار باشد از تخصص خارجی استفاده کنیم قطعا اگر به کشورهای هم پیمان دست همکاری دراز کنیم بهتر است. درست است که شرکت های چینی و روس از لحاظ تکنولوژیک در سطحی پایین تر از شرکت های تراز اول دنیا هستند و بعضا تاخیرهایی در اجرای پروژه های نفتی آنها در ایران وجود داشته است اما میتوان اطمینان بیشتری به آنها داشته باشیم تا با چشمک غربی ها ما را رها نکنند و حداقل در صورت تحریم به کمک ما بیایند.

مشارکت شرکت های چینی در بخش های مختلف توسعه ای صنعت نفت کشور با افزایش تحریم های بین المللی و خروج تدریجی شرکت های خارجی، نه تنها کاهش نیافته است که هم اکنون چین به بزرگترین شریک استراتژیک صنعت نفت کشور بدل شده است.

اتکا به تخصص کشورهای متخاصم زنگ خطری برای کشور است

به نظر می رسد با نگاهی به سیاستهای ایران با کشورهای متخاصم دنیا درمی یابیم که روابط دوستانه ما با کشورهای غربی و آمریکایی همیشه برقرار نخواهد بود و ممکن است در سال های آینده با چالش روبرو شود که در آن موقع ممکن است دوباره تحریم های گذشته اجرا شده و ضربه ای که با شروع تحریم ها در سال های گذشته به کشورمان وارد شد دوباره به ما آسیب جدی تری بزند.

به طور منطقی رها کردن تاسیسات نفتی ایران توسط شرکتهای خارجی در سال های گذشته را نباید به این زودی فراموش کنیم و تجربه به ما میفهماند که متکی بودن به تخصص کشوری متخاصم در هر لحظه ای از زمان زنگ خطری برای کشور محسوب می شود چراکه دشمن می تواند با محروم کردن ما از این تخصص و فناوری، ضربه ای مهلک بر پیکره ی صنعت کشور وارد سازد.

بنابراین باید شرایط استخراج و استحصال نفت را در همین شرایطی که در دوسال گذشته بدون کمک خارجی طی نموده ایم نگه داریم و مرحله به مرحله لذت پیشرفت داخلی در صنعت نفت را بچشیم تا به خودکفایی کامل و قطع دست بیگانه از صنعت نفت نائل شویم و حربه دشمن در تحریم فناوری نفت را نابود کنیم.

 

 

جامانده
۲۶ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوالعادل 

دولت یازدهم ریشه مشکلات اقتصادی جامعه را ناشی از تحریم خارجی می­داند و راه حل رفع مشکلات را در مذاکره با قدرت­های جهانی جستجو می­کند درحالی که خانواده­های ایرانی، تحریم­های شدید اقتصادی را در شرایط سخت دوران جنگ تحمیلی با روحیه ساده­زیستی و قناعت پشت سر گذاشته­اند و ریشه ی اصلی عدم احساس رفاه در جامعه، در فقدان فرهنگی است که مقام معظم رهبری در تبیین سیاست­های کلی اقتصاد مقاومتی از آن به مدیریت و اصلاح الگوی مصرف یاد می­کنند.

دهه اول انقلاب اسلامی یادآور تجربه سختی­های زیاد ناشی از شرایط جنگ تحمیلی و تحریم­های گوناگون اقتصادی از ناحیه دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی است اما همواره تمامی افراد جامعه از رضایت­مندی مثال زدنی خانواده های ایرانی از زندگی در آن شرایط سخت سخن می­گویند. خاطرات و شادی­هایی که شاید در حال حاضر در کمتر خانواده­ای دیده می­شود و همواره برخی افراد جامعه از عدم احساس رفاه اقتصادی سخن می­گویند.

با نگاهی مقایسه ای متوجه می­شویم که رفاه و امکانات زندگی و وضعیت معیشتی جامعه ایرانی در دهه 80 بسیار بهتر از دهه 60 می­باشد. امکانات در زندگی های قدیم حداقل اما رضایتمندی حداکثر بود. پدرها و مادرهای ایرانی توانایی مدیریت خانواده با تعدد فرزندان را دارا بودند ولی در حال حاضر از تربیت یک یا دوفرزند نیز اظهار عجز می­کنند. خانواده های ایرانی در دهه 60 زندگی در خانه های قدیمی با حداقل وسایل و امکانات را تجربه کرده اند.

اما در حال حاضر آیا میتوان شرایط زندگی را با گذشته مقایسه کرد؟ آیا می توان از خودروهایی گفت که هر چندسال یکبار بروز می شوند و تبدیل به خورویی لوکس می شوند؟ آیا خرج کرد و پوشاک و هزینه تحصیل فرزندان ما در حال حاضر قابل مقایسه با کودکان دهه 60 می باشد؟

پس چه عاملی باعث شده است که افراد جامعه در حال نقد وضع موجود و انتقاد از سطح رفاه نامناسب خود هستند؟ چرا از زندگی بدون هیچ امکاناتی در دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تعریف می­کنند ولی از زندگی فعلی خود با تمام امکانات انتقاد می­کنند؟

رهبر معظم انقلاب در سخنانی در خطبه های نماز عید فطر  سال1381 جواب این پرسش­ها را می دهند: مصرف گرایی برای جامعه، بلای بزرگی است. اسراف روزبه­روز شکاف­های طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیق تر می کند. مصرف گرایی، جامعه را از پای درمی آورد. جامعه ای که مصرف آن از تولیدش بیشتر باشد، در میدان­های مختلف شکست خواهد خورد. ما باید عادت کنیم مصرف خود را تعدیل و کم کنیم و از زیادی­ها بزنیم.

ایشان همچنین در سخنانی در تاریخ 3 مرداد 1391 ﻣﺴﺌﻠﻪى ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺼﺮف را ﻳﻜﻰ از ارﻛﺎن اﻗﺘﺼﺎد ﻣﻘﺎوﻣﺘﻰ می­دانند و آن را به معنی ﻣﺼﺮف ﻣﺘﻌﺎدل و ﭘﺮهیز از اﺳﺮاف و ﺗﺒﺬﻳﺮ عنوان می­کنند و تصریح می­کنند: هم دستگاه­های دوﻟﺘﻰ، هم دﺳﺘﮕﺎههای ﻏﯿﺮ دوﻟﺘﻰ،هم آﺣﺎد ﻣﺮدم و ﺧﺎﻧﻮاده ها ﺑﺎﻳـﺪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺴـﺌﻠﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﻛﻪ اﻳﻦ واﻗﻌﺎ جهاد اﺳﺖ. اﻣﺮوز ﭘﺮهیزاز اﺳـﺮاف و ﻣﻼﺣﻈﻪى ﺗﻌﺎدل در ﻣﺼـﺮف، ﺑﻼﺷﻚ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﺷـﻤﻦ ﻳﻚ ﺣﺮﻛﺖ جهادی اﺳﺖ؛ اﻧﺴﺎن می­تواند ادﻋﺎﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ اﺟﺮ جهاد ﻓﻰﺳﺒﯿﻞﷲ را دارد.

سخنان مقام عظمای ولایت نشان میدهد که ریشه مشکلات فعلی مردم در تغییر فرهنگ و سبک زندگی مردم است و راه حل رفع این مشکلات را فرهنگ سازی توسط رسانه­ها و دولت می­دانند.

ایشان در سخنانی در تاریخ 6 شهریور1391 می­فرمایند: مصرف هم باید مدیریت شود. این قضیه‌‌ى اسراف و زیاده‌‌روى، قضیه‌‌ى مهمى در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوى اسراف را گرفت؟ فرهنگ‌‌سازى هم لازم است، اقدام عملى هم لازم است. فرهنگ‌‌سازى‌‌اش بیشتر به عهده‌‌ى رسانه‌‌هاست. واقعاً در این زمینه، هم صدا و سیما در درجه‌‌ى اول و بیش از همه مسئولیت دارد، هم دستگاه‌‌هاى دیگر مسئولیت دارند. باید فرهنگ‌‌سازى کنید. ما یک ملت مسلمانِ علاقه‌‌مند به مفاهیم اسلامى هستیم، اینقدر در اسلام اسراف منع شده، و ما متأسفانه در زندگى‌‌مان اهل اسرافیم! بخش عملیاتى‌‌اش هم به نظر من از خود دولت باید آغاز شود.

متاسفانه دولت یازدهم همه مشکلات اقتصادی جامعه را از ناحیه تحریم خارجی به مردم القا کرده است و لازمه ی حل مشکلات را انجام مذاکرات با قدرتهای جهانی می­داند در حالیکه مشکلات داخلی مشهود و قابل حل است و باید با رفع سوء مدیریت­ها و عدم وابستگی به بیگانگان مشکلات را حل کنیم.

به این پیام روشن آمریکائی­ها توجه کنید: هیلاری کلینتون در زمان وزارتش در امورخارجه آمریکا به صورت رسمی در شبکه صدای آمریکا می­گوید ما تصمیم گرفتیم که مشکلات اقتصادی را با تحریم در ایران ایجاد کنیم وعلت آن، این است که می­خواهیم موج اجتماعی در ایران ایجاد شود تا مردم به حکومت فشار بیاورند تا دست از فعالیت­های هسته ای بردارند.

پرواضح است که دولت مسیر را از سمتی که دشمن القا کرده است دنبال می­کند و سیاست­ها و کرنش­های فعلی دولت یازدهم در برابر غرب همان چیزی است که هدف اصلی دشمن از ایجاد سازمان تحریم بوده است.

به هر حال سطح توقعات مردم از رفاه و معیشت تغییر کرده است و این موضوع حاصل فعالیت رسانه ای دشمن است البته ناکارآمدی و مشکلات داخلی نیز مزید بر علت است اما سهم تحریم های خارجی در ساختن مشکلات داخلی مشخص است و با مدیریت صحیح میتوان آنها را رفع کرد مانند دورزدن تحریم­ها در سال های گذشته و حتی تبدیل تحریم به موقعیت پیشرفت.

 

جامانده
۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوالعالم

درس رو خوب خونده بودم و آمادگی کاملی برای امتحان داشتم.

دو تا از بچه های سمج یکی راست و یکی چپ من نشستند و عَلَم تقلب را از همان ابتدا بنا نهادند.

استاد محترم متوجه نگاه تابلو و چشمان وزغ زده کناری بنده به برگه امتحانی ام شد. بار اول را تذکری نثارش کرد اما بار دوم مردانه به سویش شتافت و برگه امتحانی نسبتا سفید را از زیر دستانش به همراه برد.

اغلب این حرکات باعث زعره چشم گرفتن از دیگر دانشجویان می شود تا هوای تقلب را از سر بیرون کنند اما در این مورد خاص دانشجویان نتیجه ای فرهنگی اجتماعی عایدشان شد.

دبیر محترم حین شتافتن به سوی متقلب فریادزنان گفت"در فرهنگ شما فقط نگاه به یک چیز حرام است در صورتی که نگاه به برگه بغل دستی هم حرام است."

جدای از اینکه استاد به اصطلاح چپ محترم، منتظر فرصت است تا تیکه های آبدار و ملس خود را نثار فرهنگ و مذهب مورد نقدش کند اما این موضوع جای تامل و بسی درنگ دارد.

چه بسا موضوع نگاه به نامحرم که به نوعی از سوی شخص استاد مورد تمسخر قرار گرفت در نظر ما گناهی بزرگ است اما جالب است که نگاه حرام دیگری برای ما قسمت شیرین، جذاب و بس خاطره انگیز زندگی هایمان شده است.

برای همه ما البته بلانسبت شما، بحث شیرین تقلب از دوران دبستان تا دانشگاه، همواره راه میان بری بوده و به عنوان یک راهکار در جلسه امتحان مورد بررسی قرار می گیرد ولی قسمت تامل برانگیز داستان بررسی تبعات این نگاه حرام است.

علمای فاضل ذکر فرموده اند که قبولی در امتحان به سبب تقلب درصورتی که رقابتی مثل کنکور باشد که حق الناس است و واویلا... و اگر برای شما مدرکی حاصل نماید و اشتغال را به همراه آورد، حق الزحمه حاصله شبهه ناک است و صد واویلتا...

پس چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید

 

جامانده
۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هوالقادر

چه شد که جنبشی رنگی و پرطرفدار در کشور پا گرفت؟ مگر نه این بود که تنها چندین دلیلِ بی استدلال بهانه راهپیمایی میلیونی در پایتخت شد! پس چرا همکلاسی های ما، نزدیک ترین دوستان ما، قوم و خویشمان و حتی اعضای خانواده مان طرفدار جنبشی رنگی شدند و شاید باشند؟

شاید بزرگترین اشتباه ما، عدم تمایز بین اغتشاش گران و اغفال شدگان بود. مگر جز عده اندکی آتش زدند و توهین کردند و زدند و بردند. پس چرا در رسانه همه را یکی کردیم و اغتشاش گر نشان دادیم.

گروه اندک اغتشاش گران معلوم الحال بودند و با آن ها برخورد مناسبی شد آنچه باید می شد. اما با میلیون ها نفر دیگر چه برخوردی شد؟ منظور آنکه آیا ریشه یابی و بررسی شد که باید چه برخوردی با آنها بشود؟

نویسنده گروه دوم را موج خاموشی می بیند که مطمئنا در آینده ای نزدیک، رنگی تر از قبل ظاهر خواهند شد.

تحلیل شخصیتی این قشر از جامعه حاکیست، عدم اطلاعات کافی سیاسی و اجتماعی، عدم بصیرت لحظه ای را حاصل شد و سخنان کاندیدای ریاست جمهوری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام باعث تشخیص مصلحت نظام از سوی آنها شد و فوقع ما وقع...!

تحلیل آنکه موج رنگی مذکور که قریب به هشت ماه در دانشگاه ها و محیط های کاری و فضای مجازی تا فیها خالدون نظامِ مردم سالاریِ دینی یا دین سالاریِ مردمی! را مورد نقد قرار داد، در حال حاضر سکوت اختیار کرده چرا که آنقدر اُنگِ معاندِ نظام به آنها زدند که نفهمیدند از کجا خوردند.

حال آنکه عدم اطلاعات کافی قشر دانشجو و جوان جامعه در هر مقطعی برای کشور مضر است چه بسا که BBC و manoto و Facebook و سستی ما نیز مزید برعلت شده اند.

چراکه برای تمام توهمات شبکه های مذکور پاسخ های روشن و مستدل وجود دارد ولی این پاسخگویی از سوی رسانه های ضعیف داخلی محدود به چند وب سایت و روزنامه است که نفوذ گسترده ای در قشر جوان و دانشجو ندارند.

توضیح آنکه موج فریاد پرسمان و شک و شبهه های سیاسی وعقیدتی در دانشگاه ها و جامعه عیان است و چه حاجت به بیان است حال آنکه پاسخ وجود دارد ولی هیچ سیستم نظام مند پاسخ گویی وجود ندارد.

راهکار آنکه ای کاش روش هایی مثل کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها قوت می گرفت که اگر دانشجویان دور هم بنشینند و داد و فریاد زنند و پرسش کنند و پاسخ بشنوند و قانع شوند و بروند، مشکلات کاهش می یابد.

و ای کاش رسانه ملی ما ارتباط قوی تری با تفکرات متنوع جامعه داشت تا همه نظرات مطرح و تحلیل شود.

چرا که به همان تعداد منتقد نظام موجود در جامعه، لسان شیوای پاسخگویی وجود دارد ولی تا زمانی که هموطنان رنگی جامعه در جمع های خود، دوستان رنگی تر از خود می یابند و روز به روز با اطلاعات بیشتر بر بی اطلاعی شان می افزایند و هموطنان سه رنگمان در جمع دوستانی از جنس خود هستند، همواره دو دستگی در جامعه نمایان است و ارتباطی بین این دو دسته برقرار نخواهد شد.

و سخن پایانی آنکه جنبشی رنگی تر از قبل در راه است چون فی الحال اراده کردیم که باشد.

جامانده
۲۹ بهمن ۹۱ ، ۱۳:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

هوالقادر

تسخیر لانه جاسوسی بریتانیا 33سال است که به تاخیر افتاده و در طول این سال ها، سیاستهای خصمانه روباه پیر، خون همه را به جوش آورده است. این بار نوبت نسل سوم انقلاب است که در حرکتی خودجوش انقلابی به پا کند.

طرح کاهش روابط با انگلیس در مجلس تصویب شد اما به نظر می رسد مسئولین در رابطه با انگلیس محافظه کارانه پیش می روند.

دوروز قبل، از برنامه تجمع مقابل لانه جاسوسی انگلیس اطلاع داشتیم. از رفقا شنیده بودم که اکثر دانشجوها، هوای حمله به سفارت تو سرشونه. تحریم های اخیر انگلیس علیه ایران، مصوبه مجلس در کاهش روابط با انگلیس و سالروز شهادت شهیدشهریاری، عواملی بود که به خشم بچه ها افزوده بود و رسیدن محرم هم زمینه ساز یک حرکت انقلابی شده بود.

اما با وجود تجربه های قبلی در تجمع مقابل سفارتخانه ها احتمال ورود به سفارت رو در این تجمع ناممکن میدونستم. چراکه درتجمع هایی که با اعلام قبلی آن هم از چند روز قبل صورت میگیرد با حضور شدید پلیس مواجه میشدیم.

 


شرح واقعه

روز موعود روز سوم محرم بود. حضور کم تعداد پلیس با30 یا 40نفر سرباز وظیفه مقابل سفارت برای دانشجویی که از برنامه ریزی های صورت گرفته و پشت پرده تجمع اطلاع نداشت چراغ سبزی از سوی نظام! برای حمله به سفارت بود.

تقلا برای شکستن قفلو زنجیر و باز کردن درب بدون برخورد جدی پلیس صورت گرفت. کلیپ شماره1 را ببینید.

کلیپ1. تلاش برای ورود به سفارت انگلیس 

حدود ساعت 15:30 در باز شد و دست کم 500نفر وارد سفارت شدند. کلیپ شماره2 را ببینید.

کلیپ2. ورود گروه اول به سفارت انگلیس

جالبه که رسانه ها این تعداد رو خیلی کم ذکر کرده بودند حتی روزنامه ایران اعلام کرد که فقط 50نفر وارد شدند در صورتی که حداقل هزارنفر در سه مرتبه باز شدن درب، وارد سفارت شدند.

لانه جاسوسی انگلیس در باغ بزرگی قرار داشت همراه با کاخ های بزرگ و متعدد. حقیقتا یک جای آدم به سوزش درمی آید وقتی می بیند که دشمن دیرینه کشورش در پایتخت کشورش این همه عظمت را بنا نهاده باشد و سرگرم برنامه ریزی برای نابودی کشورش باشد. تازه این عظمت یک طرف و عظمت باغ قلهک طرف دیگر و آن را از تسخیرکنندگان باغ قلهک بپرسید.

سفارت خالی از کارکنان بود. دانشجویان پس از شکوندن شیشه ها وارد ساختمان ها و پس از شکوندن درب ها وارد اتاق ها شدند. هدف بچه ها برداشتن هارد رایانه ها و اسناد مهم بود. کلیپ شماره3 رو ببینید.

کلیپ3.ورود به ساختمان اصلی سفارت انگلیس

پس از گذشت نیم ساعت گروه دوم دانشجویان وارد لانه شدند. کلیپ شماره4 رو ببینید.

کلیپ4. ورود گروه دوم به سفارت انگلیس

خشم برخی از دانشجویان منجر به شکستن ها و خرابی های بسیاری شد که البته کار اشتباهی بود.

برخی خودروهای جاسوسی انگلیس منهدم شد. نمادهای سلطنتی انگلیس و تندیس محمدرضاشاه مخلوع در دست دانشجویان بود. دانشجویان نماز شکر می خواندند. کلیپ های شماره 5 تا 9 را ببینید.


کلیپ5. اسناد، مشروبات الکلی و نماد سلطنتی انگلیس در دست دانشجویان

کلیپ6. دانشجویان در محوطه سفارت انگلیس

کلیپ7. ورود به ساختمان ها و نماز شکر در سفارت انگلیس

کلیپ8. تندیس محمدرضا شاه مخلوع

کلیپ9. انهدام خودروهای جاسوسی

نماز جماعت مغرب اقامه شد. بعد از نماز یک شورای 5نفره از دانشجویان معرفی شدند که تصمیمات بعدی را اتخاذ کنند.


متاسفانه تشویش ذهنی و درگیری لفظی بین دانشجویان در مورد هدف از ورود به سفارت شکل گرفته بود. چندین ساعت است که دانشجویان در سفارت پرسه می زنند. حال باید چه کنیم؟ این سوال اکثر دانشجویان داخل سفارت است. این مشکلات همه به علت نبود رهبریِ مناسب و مدیریت دانشجویان به وجود آمده بود. این همه خسارت و درگیری باید به یک نتیجه قابل قبولی ختم شود وگرنه این موضوع انتشار نامناسبی در رسانه ها و اذهان عمومی دنیا خواهد داشت.

در میان جمع یک روحانی به چشم می خورد که تا حدودی به حرکت انقلابی دانشجویان هدف می داد.(البته بعدها مشخص شد که ایشون با برنامه ریزی منسجم و احتمالا تحت تفکرات شخص یا اشخاصی وارد عمل شده بودند و نیروهای امنیت تا مدتها در تعقیب ایشان بودند)

کلیپ شماره10 را ببینید.

کلیپ10. صحبت های مهم یکی از روحانیون در داخل سفارت انگلیس

اما چون ایشان در بین دانشجویان ناشناس بودند نتوانستند جهت دهی مناسبی داشته باشند و البته در حدود یکی دو ساعت از چهره ها محو شدند. شورای 5نفره هم کشکی از آب درآمد و حرکت و تصمیم موثری را در بین اختلاف نظرات اتخاذ نکرد.

دانشجویان حلقه زده و عزاداری شب چهارم محرم را در لانه جاسوسی انگلیس برپا ساختند. کلیپ شماره11 را ببینید.

کلیپ11. عزاداری در داخل سفارت انگلیس

خبر تسخیر لانه جاسوسی انگلیس در شهر پیچیده بود و موج دیگری به در ورودی سفارت هجوم آورده بودند و تلاش ها برای ورود گروه سوم شکل گرفت. حدود ساعت 19 بود که گروه سوم به داخل لانه راه یافتند. کلیپ شماره12 را ببینید.

کلیپ12. ورود گروه سوم به داخل سفارت انگلیس

نیروهای یگان ویژه به صورت گسترده به داخل سفارت راه یافتند و بیرون هم نیز. سردار رادان در جمع دانشجویان حضور یافت و گفت: مقام معظم رهبری به من گفتند که از این حرکت دانشجویان در ورود به سفارت ناراضی هستند.

رادان اتمام حجت کرد و گفت که اگر دانشجویان سفارت را ترک نکنند برخورد شدیدی خواهد نمود.

دانشجویان که بی هدف در سفارت پرسه می زدند حدود ساعت 20بود که سفارت را کاملا تخلیه کردند.


تسخیر لانه جاسوسی انگلیس حرکتی انقلابی و اثربخش اما...

تحلیل آنکه به نظر میرسد حرکت انقلابی دانشجویان نسل سومی انقلاب در تسخیر لانه جاسوسی انگلیس اگرچه به هدف خود یعنی تعطیلی سفارت انجامید اما کارایی لازم را نداشت و با بدترین شکل به مقصود رسید.

مجلس ایران طرح کاهش روابط با انگلیس را تصویب کرد که حرکتی الزام آور و طبیعی در پاسخ به تحریم های این کشور بود اما در ادامه حرکت دانشجویی در تسخیر لانه جاسوسی انگلیس رخ داد و در نهایت این قائله با پاسخ انگلیس با تعطیلی سفارتش در ایران و تعطیلی سفارت ما در کشورش به نفع انگلیس تمام شد.

در تاریخ ثبت شد که انگلیس سفارتش را تعطیل کرد و نه ایران. این چیزی است که مطمئنم دانشجویان حاضر در تسخیر سفارت انگلیس را سال ها رنج خواهد داد.

با کمی دقت این حرکت دانشجویی می توانست به نفع ایران تمام شود. اگر درخواستی جدی از سوی دانشجویان مبنی بر تعطیلی سفارت و تحصن در آنجا تا پاسخگویی به این درخواست صورت می گرفت شرایط بهتری ایجاد می شد.

متاسفانه شاهد بودیم که تنها هدف شاخه اصلی دانشجویان حاضر در سفارت، بدست آوردن مدارک و خروج آن از سفارت بود. در حالی که شنیده ها حاکیست سفارت نشینان انگلیسی از قبل مدارک را از لانه خارج کرده بودند و تا به حال که مدرک دندان گیری بدست نیامده.

بالفرض که مهمترین مدارک هم در سفارت نهفته باشد حال بدست آوردن آنها فقط بخشی از پروژه تسخیر سفارت است و هدف مهمتر خواسته اصلی دانشجویان است که افکار دنیا منتظر شنیدن آن است اما صد افسوس که جوگیری ما را از رسیدن به هدف اصلی بازداشت.

تحلیل کلی آنکه انتقادهای زیادی از مسئولان نظام و مراجع عظام و دیگر کسان در روش انجام کار به این حرکت خودجوش دانشجویی صورت گرفت که به جا و صحیح بود اما حقیقتا نفس عمل عصاره ای از خشم آحاد ملت بود که ناجوان مردانه از سوی برخی رسانه ها و کارشناسان و حتی برخی تشکل های دانشجویی محکوم شد.

نهایتا آنکه باید همه کاسه کوزه ها رو سر برگزارکنندگان اصلی این تجمع خراب کرد که میدانستند دانشجویان خشمگین قصد ورود به سفارت را دارند اما دریغ از برنامه ریزی مناسب و رهبری در لحظه بحران.

جامانده
۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۶:۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

هو العالم


پرده ی اول- در ابتدا باید عرض کنم که اساسا بنده خودم را منتقد نمی نامم چرا که سررشته ای در باب موضوع مطروحه ندارم و این که چرا جسارت به طرح این دعوی دارم باید بگویم که مقصر اصلی رجالی هستند که محیط هایی مانند همین وبلاگ را برای منِ جوانِ خام تدارک دیده اند که افکارم را از ذهنم تراوش داده و منتشر کنم. ودلیل دیگر این که نقادی در برخی موارد حقیقتا نیاز به متخصص ندارد و تابلو در ذهن متواتر می شود.

پرده ی دوم- به همراه دوستان تشریف بردیم پردیس آزادی که فیلمی با ملاکهای لازم را انتخاب و سپس دیدن فرماییم که متوجه شدیم سرکار خانم نیکی کریمی شخصا مبادرت به فروش بلیط فیلمی به کارگردانی خودشان به نام "سوت پایان" می نمایند (البته گویا ایشان هر روز در پردیس آزادی مستقر بوده و بلیط سوت پایان را می فروشند). لیکن جوگیر شده، ملاک های یک فیلم متعهد را کنار گذاشته و بلیط را از دست مبارکشان دریافت نمودیم. حال آنکه این طرح جهت فروش بیشتر! یا ارتباط هنرمندان با ملت عزیز یا هرچیز دیگر است نمی دانم.

پرده ی سوم- گویند که موضوع فیلم "حمله به حکم الهی قصاص" است مانند فیلم سنگسار ثریا که "حمله به حکم الهی سنگسار" بود. البته می توان در نگاهی خوشبینانه موضوع فیلم را صرفا به "انتقاد از ضعف دستگاه قضایی کشور" تقلیل داد چراکه فردی بیگناه به بالای دار می رود. اما چون در هیچ جای فیلم اشاره ای به حکم دستگاه قضایی نشده پس می توان موضوع اولیه را صحیح تر دانست.

به نظر بنده این دوفیلم از جهتی اساسی مشابه یکدیگرند و آن اینکه هر دو احکام الهی را در حالتیغیرواقعی محکوم میکنند. همان طورکه میدانید در فیلم ثریا، زنی در حالی که هیچ گناهی مرتکب نشده بود مورد اجرای حکم قرارگرفت و در فیلم خانم نیکی کریمی هم زنی که مرتکب قتلی نشده بود (دختری مرتکب قتل شد که مادرش گناه او را به گردن گرفت) بر بالای دار رفت که دل هر انسانی چه مسلمان و چه غیر را به درد می آورد. این موضوع ناتوانی نویسنده در محکوم کردن احکام الهی را در حالت واقعی نشان می دهد که هر بیننده فهیمی باید متوجه این موضوع بشود اما متاسفانه غلیان احساسات این درک را دشوار می نماید.

واما اول اینکه این دختر چون مردی به قصد تجاوز به او روی آورده و دختر، ضمن درگیری، وی را با ضربات چاقو به هلاکت رسانده وچرا دادگاه حکم قصاص صادر کرده! یک سیاه نمایی است که واقعیت خارجی ندارد و همان طور که اشاره شد در فیلم هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است.

دوم آنکه خانواده مقتول به هیچ وجه حاضر به رضایت نشده و برخورد تعصبی و خشن داشته اند حال آنکه چرا این خانواده از خانواده مذهبی و مردان این خانواده با محاسن بلند! انتخاب شده اند، گویای نگاهِ جهت دارِ این فیلم است.

سوم آنکه هنگامی که دخترکِ قاتل در حال بازگویی صحنه قتل در حال گریه در خودرویی برای دیگری است و فضای خشن و دردآلودی فیلم را احاطه کرده، خودرو در حال تردد در خیابان های شهر مزین به چراغانی های گسترده ی نیمه شعبان است ومردم در حال سرور و جشن هستند که این تضاد معنادار به نظر بنده، خود سیاه نمایی دیگری است.

پرده ی چهارم- به نظر می رسد مسئولان فرهنگی، زیادی خود را به خواب زده اند. حمله به احکام اسلامی هم در سینمای هالیوود و هم در سینمای ایران!

مؤذنا به امید که میزنی فریاد؟ تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم!


جامانده
۰۴ شهریور ۹۰ ، ۲۲:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

والعصر

ان الانسان لفی خسر

الا الذین ءامنو و عملواالصلحت و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر

به نام خداوند بخشنده مهربان

قسم به عصر.

همانا که انسان همواره در خسارت و زیان است.

مگر کسانی که ایمان آوردند و کار نیکو انجام دادند و به حق و صبر دیگران را سفارش کردند.

 

آری گویا خداوندگارم من را به صورت پیش فرض در خسران و گمراهی آفریده است. باید چاره ای بجویم.

امیدی در درونم غوغا می کند که راه روشن است باید تلاش کنم. والعاقبة للمتقین.

جامانده
۳۱ مرداد ۹۰ ، ۱۳:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر